همین مسئله موجب شده تا در ادیانها و آیینهای کهن بشری، ضمن تشریح علل آرامش
روحی و روانی، راهکارهایی برای پاسخ به نیاز اساسی بشر ارائه شود. از سویی دیگر
بهداشت و سلامت روانی یکی از نیازهای اجتماعی نیز به شمار میرود؛ چرا که عملکرد
مطلوب جامعه مستلزم برخورداری از افرادی است که از نظر سلامت و بهداشت روانی در
وضعیت مطلوب قرار داشته باشند.
در زمینهی بازار و تجارت نیز همواره روانشناسی مورد توجه اقتصاددانان و
فعالان عرصههای اقتصادی بوده است؛ زیرا به کمک این علم، میتوان از طریق شناسایی
رفتار مصرفکننده (روانشناسی مصرف کننده)، عوامل موثر در انتخاب کالا و یا خدمت را
مورد بررسی و نیز عوامل فرهنگی و اجتماعی موثر بر تصمیمگیری مصرفکنندگان را
مورد تحلیل قرار داد.
با بکارگیری صحیح روشهای مطالعه درمورد رفتار مصرفکننده و پیش بینی رفتارهای
مرتبط با خرید، میتوان به ساخت و ارائهی بهترین کالا یا خدمات پرداخت که در
نهایت منجر به افزایش فروش و رضایتمندی مشتریان میگردد. یقینا آشنایی با رفتار
مصرفکننده در شیوهی کیفیت و کمیت کار سازمان تاثیرگذار خواهد بود.
با توجه به مطالب بیان شده، مدیران ارشد سازمانها باید با بکارگیری نیروهای
متخصص و مشاورینی در حوزههای مختلف علمی، از جمله علم روانشناسی و گرایشهای
وابسته به آن (روانشناسی صنعتی و سازمانی) فصل نوینی در تفکر و دیدگاه مدیریتی
سازمان در ارتباط با نیروهای درون و برون سازمانی ایجاد نمایند که از این رویکرد
نوین بخش آیندهای روشن در ارتقا و انباشت دانش و به تبع آن علم محوری در لایههای
مختلف تولیدی و خدماتی کشور خواهد بود.
روانشناسی نیز به عنوان علمی که به بررسی و مطالعه جنبههای مختلف پیدا و
پنهان رفتار انسانی میپردازد دید وسیعی به مدیر یک سازمان میدهد که با ترکیب آن
با جنبههای مختلف سایر علوم میتواند متغیرهای محیطی را به کنترل خود و استراتژیهای
مدیریتی خود را به بهترین نحو ممکن به اجرا درآورد.
آیا روانشناسی در حوزهی سرمایهی انسانی برای مدیران کاربرد دارد؟
همانگونه که اشاره شد مدیر موفق و کاردان فردی است که بر محیط فعالیت خود،
اشراف کامل داشته باشد. این اشراف و تسلط با به کار گیری ابزار، فنون و علوم مختلف
امکان پذیر خواهد بود؛ که در جنبه علمی یکی از کارآمدترین و تاثیرگذارترین علوم،
علم روانشناسی است که بر پایه آن، شناخت از انسان، حالات و واکنشهای روانی و
رفتاری او به دست خواهد آمد. حال در پاسخ به سوال که استفاده از علم روانشناسی چه
کاربردهایی در حوزه منابع انسانی سازمان دارد میتوان گفت: استفاده از این دانش در
مدیریت سرمایههای انسانی که ارزشمندترین سرمایه هر سازمانی محسوب میشود ضروری و
انکارناپذیر است. زیرا شناخت جنبهها و کنشهای مختلف رفتاری و احساسی نیروی انسانی
سازمان از ابعاد درونی و بیرونی میتواند مدیران را در برقراری ارتباطات اثر بخش
با کارکنان یاری نماید. مدیر روانشناس میتواند آرامش را در سازمان برقرار نموده و
در کارکنان سازمان انگیزش، روحیه مضاعف و قدرت جنگیدن در راستای رسیدن به اهداف و
تعالی سازمانی را ایجاد نماید. چنین مدیرانی به سرعت چالشهای روانی، شکافها و آسیبهای
به وجود آمده در حوزه منابع انسانی سازمان را شناسایی و با به کارگیری روشهای علمی
روانشناسانه در صدد بر طرف نمودن آن برمیآیند که اغلب نیز موفق خواهند شد.
آیا روانشناسی در فروش بیشتر و جذب و رضایت مشتری میتواند اثربخش باشد؟
مسلما به کارگیری علم روانشناسی و استفاده از اصول و کارکردهای آن در فروش بیشتر،
رضایت مشتری و در نهایت تعالی و توسعه سازمان تاثیرگذار خواهد بود. زیرا شناخت وسیعی
از علایق، تفکرات، سلیقهها، خواسته و نیازمندیهای مشتریان سازمان به دست میدهد
که این شناخت سازمان را در تصمیمگیریهای بهتر در ارائه محصولات و خدمات مطابق نیاز
و خواسته مشتریان یاری خواهد رساند. با تکیه بر علم روانشناسی میتوان کنشها و تغییرات
رفتاری مشتریان را در دورههای زمانی مختلف درک و رویهی سازمان را بر اساس آن تغییر
داد. امروزه سازمانهای پیشرو سازمانهایی هستند که به طور مداوم و با افکارسنجیهای
علمی و روانشناسانه دیدگاهها و تفکرات مخاطبانشان را نسبت به خود و رقیبانشان
بسنجند و طرز تلقی آنها را با استفاده از شیوهها و کانالهای ارتباطی مختلف و
مناسب نسبت به سازمان، مثبت گردانند. بنابراین آگاهی از علم روانشناسی برای سازمانها
جهت تحقق اهدافشان یک ضرورت محسوب میشود.