امروز خوزستان، بیقرار بود. میهمانان عزیزی در راه بودند، افلاکیانی که قرار بود از دروازه شیعه بدرقه شوند. فوج فوج جمعیت آمده بود، گویی محشر کبری به پا شده بود.
شکافی بین نسلها نبود. پیر و جوان، زن و مرد، دههی مختلف سنی در کنار هم و یک صدا فریاد خون خواهی سردار را سر دادند.
چه زیبا و غرور آفرین بود اشک شوقی که لحظهای ورود شهدا بر گوشه چشم مادری غلطتید که خود با عکس جگرگوشهاش آمده بود.
مادری که بیش از سه دهه است، هنوز چشم انتظار یوسف است. سردار سلیمانی تو خود یک ملت بودی که اینگونه دیار کارون را به خروش وا داشتی.
کجایند مردان بیادعا که در سکوت شب، خواب را بر چشم دشمن حرام کردند. کجایند اهل کبریا که ذره، ذره خاک میهن مرهون رشادتهایشان است.
سردار، خوزستان سرزمین لالههای سرخ، هشت سال آماج حملات صدامیان بود. یادت هست در کنار سردار هور نماز شب میخواندی و از شوش و سوسنگرد و هویزه و بستان، تا آبادان و خرمشهر و اروند با لشکر خدا، اسلحه به دست و ذکری بر لب، دشمن بعثی را عقب راندید.
حالا صدها هزار خوزستانی آمدند به استقبال سرداری که هر وجب از سرزمینشان بوی حاج قاسم میدهد. حال نوبت ماست. جسمت را بر دست هایمان میگیریم و با فریادی بلند، به دنیا اعلام میکنیم: سردار سلیمانی یک نفر نبود و یک ملت بود. تک تک خوزستانیها سردار سلیمانی هستند. استکبار بداند تا لحظهی انتقام سخت، آرام و قرار نداریم.
در پانزدهم دی ماه ۹۸، برگ زرین دیگر در تاریخ خوزستان ثبت شد. تشییع پیکر پاک بزرگ مردی که شهادتش، نقطهی آغاز سرنگونی حکومت کفار است.
کارکنان شرکت فولاد خوزستان در کنار سایر هم استانیها، در این مراسم حاضر شدند تا ارادت خود را خدمت مقام معظم رهبری و سردار سلیمانی و همه ی شهیدان بزرگوار اعلام کنند.










